صد نوا خیزد ز ناى نینوایت، یا حسین / نغمه هاى عشق باشد در نوایت، یا حسین
میزند آتش، به قلب دوستانت دم به دم / داستان جانگداز کربلایت، یا حسین
نذر کردم بروم خوب گم وگور شوم
یک دهه ازجلوی چشم خودم دور شوم
بروم جانب تفتیده ترین تاکستان
مست از جذبه ی هفتادودو انگور شوم
جام حیرت بزنم مست علی مست شوم
چای هیئت بخورم نور علی نور شوم
اشک میریزم وامیدکه این فن شریف
اگر از روی ریا باب شود کور شوم
سببی ساز که از روضه به انجا برسم
که خریدار سردار چو منصور شوم
من اگر سمت شهادت نروم از سر ترس
مددی حضرت ارباب که مجبور شوم
"و چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است .."
هنوز هستند کسانی که جمال حق شهود می کنند و شهودشان را با شهد شیرین شهادت آذین می بخشند،
هنوز هستند کسانی که راه عشق تنها شاهراه زندگیشان است و در این راه هر چه دارند فدای یار می کنند.
چه سعادتی می خواهد بعد از هزار و اندی سال ندای "هل من ناصر ینصرنی" را لبیک گفتن و فراتر از زمان و مکان به قافله سال 61 هجری رسیدن ،
چه شیرین و لذت بخش است در خون خود غلتیدن و فدای حضرت حق شدن،
و چه معرفتی می خواهد که بدانی،
"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"
که ولایت تنها راهی ست که مقصدش لقاءالله است،
چه لیاقتی می خواهد شهادت در این راه...
چه زیبا به یادگار گذاشت برای همیشه ی تاریخ، سخن "ما رأیت الا جمیلا" را ، که می دانست خواهند آمد کسانی که هنوز قتلگاه عشق را بر کاخ یزیدیان ترجیح خواهند داد.